سلام به دختر گلم
نميدونم وقتي اين پست رو ميخوني چندسالته ولي خيلي خوشحالم كه فرصتي پيش اومد تا خاطرات چندروز قبل تولدت رو بنويسم.
بابايي دو روزه كه شديدا سرما خورده همون روز اول سرما خوردگيش باهم رفتيم بيمارستان اروند.دكتر واسش 4تا آمپول و يه سرم نوشت
منم هرچي كه به ذهنم ميرسيد بهش دادم كه زودي خوب بشه ايشالله ولي هنوز حالش بده
موضوعات مرتبط: "خاطـــرات" ، ،
برچسبها: