اگرچه شمعی وازسوختن نپرهیزی
نبینم ات که غریبانه اشک میریزی!
هنوزغصه خود را به خنده پنهان کن!
بخند!گرچه تو با خنده هم غم انگیزی
خزان کجا،تو کجا تک درخت من!باید
که برگ ریخته بر شاخه های بیاویزی
درخت،فصل خزان هم درخت می ماند
تو((پیش فصل))بهاری نه این که پاییزی
توراخدا به زمین هدیه داده،چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی
خدا دلش نمی آمدکه ازتو جان گیرد
وگرنه ازدیگران کم نداشتی چیزی